شناخت علي ذهنيت است،و حب علي احساس،اما تشيع علي عمل است.

بارها گفته ام و بازتكرار مي كنم كه انسان امروز به شناخت علي نيازمند است نه به محبت و عشق به او زيرا عشق و و محبت بدون شناخت نه تنها هيچ ارزشي ندارد بلكه سرگرم كننده وتخدير كننده ومعطل كننده نيزخواهد بود.كساني كه به نام محبت علي وعشق به مولي، بدون شناخت مولي و فهم دقيق و درست سخن و راه و هدف او،مردم را معطل و سرگردان مي كنند،نه تنها انسانيت و آزادي و عدالت را نابود مي كنند،بلكه خود اين چهره هاي عزيزرا تباه مي سازند و شخصيت علي را در زير اين تجليلهاي بي ثمر،مجهول نگه مي دارند و باعث مي شوند كساني كه تا آخر در محبت مولي وفادار مي مانند،هرگز از سخن و راهنمائيهاي او بهره اي نگيرند ومتوقف ومنحط بمانند و آنهائي هم كه كمي آگاه مي شوندوبا جهان امروز آشنا،اصولاً اين گونه علي بي ثمر و اين محبت بي نتيجه را رهاكنند و به دنبال شخصيتهاي ديگر،الگوهاي ديگر،رهبران ديگر بروند.عشق ومحبت علي بعد ازشناخت او است كه به عنوان عامل نجات انسانيت مي تواند نقش خود را بازي كند...علي مردي است كه بيست و سه سال بريا ايمان و ايجاديك هدف ويك عقيدهدر جامعه اش مبارزه كرده است،بيست و پنج سال تحمل كرده است،خودخواهيها و نقشه ها وخود پرستيهاي همگامان و هم صفها وهم يارانش را براي وحدت اسلام در برابر دشمن مشترك تحمل نموده است و سكوت كرده است،و پنج سال بخاطر تحقق عدالت وگرفتن انتقام مظلوم ازظالم و استقرار حق مردم و نابود كردن باطل حكومت كرده است.علي ميثم خرما فروش را كه خرماهاي خوب را از بد سوا كرده و به دو قيمت مختلف مي فروخت،مي بيند و برآشفته به اومي گويد»چرا بندگان خدا را تقسيممي كني؟! و با دستهايش خرماهاي خوب و بد را مخلوط مي كند ومي گويد كههمه را به يك قيمت ميانگين بفروش.«يعني تساوي در مصرف،اساس عدالت در همة مكتبهاي عدالت خواه جهان.بيست و سه سال مبارزه بريا مكتب،ايمان،عقيده،بيست و سه سال تحمل ناملايمات وخود خواهيهاي افرادبراي حفظ وحدت مسلميندر برابر دشمن بيگانه،و پنج سال حكومت براي استقرار عدالت در ميان تودة مردم.اين است كه روشنفكر جامعه اسلامي از هر مكتب ومذهبي كه باشد،همينقدر كه آزاده و آزاديخواه و ضد استعمار و استبداد وضد تبعيض باشد،به علي نيازمند است،زيرا كه امروز جامعه اسلامي ايمانش را ازدست داده ،هدفش را ازدست داده،جوشش اعتقادي در ميان انديشه ها مرده و بنابراين به مكتب نيازمند است.جامعه اسلامي به يك آتش فكري انقلابي احتياج دارد،به مكتب،و جامعه اسلامي در برابر استعمار به وحدت احتياج دارد، وتوده هاي مسلمان در نظام تبعيض به عدالت.اين است كه به علي احتياج دارد.