نقدی بر کلنگ زنی های قاین
نمي دانم از كجا آغاز كنم و از كدام كلنگ بگويم. از ساختمان مخابرات كه از مراسم كلنگ زني آن تا بهره برداري بيش از 7 سال به طول انجاميد يا از مجتمع فرهنگي هنري ارشاد كه بنا بود 6 ماهه تحويل گردد و 6 ساله شد. از كارخانه ي جوش شيرين كه ساليان سال از زماني كه بچه بودم و به مشهد مي رفتم مي گفتند اينجا كنار جاده سنتو كارخانه جوش شيرين است بعدها ديدم شيرينش رفت و جوش آن براي فرهاد باقي ماند. از شيشه و بلور بگويم كه چند صباحي فعاليت كرد و كاسه هاي بلور حباب دار عرضه نمود و بعد تعطيل شد. از مراسم كلنگ زني پادگان قاين كه آن همه گاو و گوسفند قرباني شد يا از كارخانه روغن نباتي كه سوله هايش را در شهر به صورت نمادين به حركت آوردند و چند صد نفر مشغول به كار شدند و يك ملتي سر كار گذاشته. از مراسم كلنگ زني طرح گازرساني يا كمربند نيم بند يا نيروگاه گازي و فاز دوم كارخانه ي سيمان. من هر كلنگي را كه بر مي دارم در دستم مي ماند يا آنچنان به زمين فرو مي رود كه بركشيدنش برايم مشكل مي شود. گاه نيش آن مي پيچد و زماني بر پاي مي خورد كه مجبور مي شوم لنگ لنگان مسير كلنگ زني را تا خانه ام طي كنم.
از مراسم كلنگ زني طرح ماشين هاي توليد لنت! و كليد و پريز شهرك صنعتي يادم مي رفت اگر اين همه كارخانه در قاين تأسيس مي شد امروز شهر ما بايد يكي از بزرگترين شهرهاي صنعتي خراسان جنوبي مي بود. و ديروز در آخرين روزهاي هفته دولت در سال 85 كلنگ كارخانه ي فولاد قاين بر زمين خورد آه كه چه نيروي بيكاري سر كار مي روند و چه افرادي سر كار گذاشته مي شوند انشاءالله اين كلنگ مانند كلنگ هاي قبلي سنگين نباشد اگر چه پروژه پروژه ي سنگيني است و زمان مي برد اما اي كاش در هفته دولت امسال ساختمان هلال احمر كه ساليان سال مريض و افتاده ي ميدان است باندش پاره مي گرديد و نيمه دوم كمربندي هم افتتاح مي شد. به ما چه كه كي افتتاح مي شود، كه كلنگ مي زند و و كي باندش پاره مي گردد. امروز كلنگ زدن از باند پاره كردن راحت تر است. هر انتخاباتي كه مي شود يك طرح نويي در شهر مي افكنند و اين بار طرح كارخانه ي فولاد قاينات. خدا كند كه سوله هاي كارخانه ي روغن نباتي را بدانجا منتقل نكنند وگرنه اين طرح هم زمين گير خواهد شد. بگذار خوشبينانه نگاه كنيم در سال 90 كه فرابرسد از كنار جاده كه بگذريم تأسيسات عظيمي را مشاهده خواهيم كرد با عده اي زياد از جوانان بيكار منطقه كه همه را سر كار گذاشته اند. اميد به از پيش خورد است عينك را عوض كن و با ديدي باز افق هاي روشن قاينات را بنگر و از گمرك بردن تريلي تريلي آهن و ميل گرد را بنگر كه صادر مي شود و تجارت در قاينات رونق مي گيرد به اميد آنروز.
«حرف دل مردم»
و كلنگي ديگر
مي زند يار بپايم امروز
و من از نيش كلنگان شما مي لنگم
قدري آهسته بزن مي داني
اين كلنگ تيزتر از دندانيست
در دهان طفلي
گر بپايم برود مغز سرم سوت كشد
معني حرف كلنگان شما مي دانيم
وعده ي نيروگاه
پادگان
فاز 2 كارخانه و...
راست گر مي گويند
قيچي برداريد
باند قرمز شده ي درب هلال احمر را
پاره كنيد
يك دهه خاك خورد
و كمربندي نيم بند
و كارخانه ي گرگم به هوا را
در آن بگشائيد
حسن مختاری