نقدی بر وضعیت اموزش موسیقس
در دل هنرمندان موسيقي
اين واقعيت را همه بابد بدانند كه در موسيقي رشته هاي مختلفي وجود دارد و كسي نمي تواند در تمامي اين رشته ها تبحر و استادي كسب كند مگر استثناها و نوابغ! يك فرد بايد سالها تلاش كند تا بتواند نوازنده اي چيره دست چوم هوشنگ ظريف پژوهنده اي مانند دكتر محمد تقي دانش پژوه،آهنگسازي چون همايون خرم، و رهبر اركستري چون مرتضي حنانه،مدرسي عالي چون كمال پورتراب و فرهاد فخرالديني،خواننده اي چون محمد رضا شجريان و خانم پريسا و ترانه سرايي همچون رهي معيري و بيژن ترقي شود.اين طور نيست كه يك نفر به او تفهيم شود كه طي مدت كوتاهي كار،در جرگه هنرمندان قرار گرفته است.و حرفي براي گفتن دارد.اما امروز مي بينيم كه در طي مدت چند ماهيك نفر هم آهنگساز است و هم نوازنده و هم تنظيم كننده و هم شاعر و هم سرپرست گروه.به طور يقين اگر تمامي ان نكات لنگان باشد بعضي از آنها خدشه دار و مردود اهل هنر قرار مي گيرد.اما چون در موسيقي امروز ايران حد و اندازه اي براي سنجش اينگونه مسائل وجود ندارد هر مبتدي خود را رستم دستان مي داند.به اميد آن روز كه هر هنر دوستي جايگاهش را در يابد. شما نبايد چيزي باشيد كه در جمع نيست-( نيما يوشيج)