اينك كه من ار دنيا مي روم، بيست و پنج كشور جزو شاهنشاهي ايران است و در تمام اين كشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان در آن كشورها داراي احترام هستند و مردم كشورها نيز در ايران داراي احترام مي باشند. جانشين من خشايار بايد در حفظ اين كشورها بكوشد و راه نگهداري اين كشورهال اين است كه در امور داخلي آنها دخالت نكند و مذهب و شعاير آنها را محترم بشمارد... هرگز دوشتان و نديمان خود را بر كارهاي مملكتي نگمار. براي آنها همان مزيت دوست بودن با تو كافي است. چون اگر دوستان و نديمان خود را به كارهاي مملكتي بگماري و آنان به مردم ظلم كنند و استفاده نامشرع نمايند، نخواهي توانستبه مجازاتشان برساني، چون با تو دوست هستند و تو ناچاري مراعات دوست بنمايي. توصيه ديگر من به تو اين است آناآنانكه هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده. چون هر دوي آنها آفت سلطنت هستند. پس بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما. هرگز عمال ديوان بر مردم مسلط نكن. براي اينكه عمال ديوان بر مردم مسلط نشوند، براي ماليات قانوني وضع كردم كه تماس عمال ديوان را با مردم خيلي كم كرده است و تو اگر اين قانون را حفظ كني، عمال حكومت با مردم زياد تماس نخواهند داشت. افسران و سربازان ارتشي را راضي نگه دار و با آنها بدرفتاري نكن اگر تو با آنها بدرفتاري كني، آنها نخواهند توانست معامله اي متقابل كنند، اما در ميدان جنگ تلافي خواهند كرد ولو به قيمت كشته شدن خودشان باشد. تلافي آنها اين طور خواهد بود كه دست روي دست مي گذارند و تسليم مي شوند تا وسيلة شكست خوردن تو را فراهم نمايند. امر آموزش را كه من شروع كردم،  ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا اين كه عقل و فهم آنها بيشتر شود و هر قدر عقل و فهم آنها زيادتر شود، تو با اطمينان بيشتر مي تواني سلطنت كني. همواره حامي كيش يزدان پرست باش. اما هيچ قومي را مجبور نكن كه از كيش تو پيروي نمايد و پيوسته باش به خاطر داشته باش كه هر كس بايد آزاد باشد كه از هر كيش كه ميل دارد پيروي نمايد. بعد از اينكه من زندگي را بدرود گفتم، بدن مرا بشوي و آنگاه كفني را كه خود فراهم كرده ام، بر من پيچان و در تابوت سنگي قرار بده و در قبر بگذار، اما قبرم را كه موجود است مسدود نكن تا هر زمان كه مي تواني وارد قبر  بشوي و تابوت سنگي مرا در آنجا ببيني و بفهمي من كه پدر تو و پادشاهي مقتدر بودم و بر بيست و پنج كشور سلطنت مي كردم، مُردم و تو نيز خواهي مُرد، زيرا سرنوشت‌آدمي اين است كه بميرد، خواه پادشاهي بيست و پنج كشور باشد يا يك خاركن. هيچ كس در اين جهان باقي نمي ماند. اگر تو هر زمان كه فرصت به دست مي آوري، وارد قبر من بشوي و تابوت راببيني، غرور و خودخواهي بر تو غلبه نخواهد كرد. اما وقتي مرگ خود را نزديك ديدي، بگو كه قبر را مسدود نمايند و وصيت كن كه پسرت قبر تو را باز نگه دارد، تا اينكه بتواند تابوت حاوي جسد تو رات ببيند. زنهار زنهار هرگز هم مدعي و هم قاضي نشو. اگر از كسي ادعايي داري، موافقت كن قاضي بي طرف آن را مورد رسيدگي قرار بدهد و رأي صادر نمايد، زيرا كسي  كه مدعي ست، اگر قاضي هم باشد، ظلم خواهد كرد. هرگز از آباد كردن دست برندار، زيرا اگر از آباد كردن دست برداري، كشور تو به روبه ويراني خواهد گذاشت، زيرا قاعده اين است وقتي  كشوري آباد نمي شود به طرف ويراني مي رود. در آباد كردن، حفر قنات و احداث جاده و شهرسازي را در درجه اول اهميت قرار بده. عفو و سخاوت را فراموش نكن و بدان بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولي فقط عفو موقعي بايد به كار بيفتد كه كسب نسبت به تو خطايي كرده باشد و اگر ديگري ستم كرده باشد و تو خطاكار را عفو كني، ظلم كرده اي، زيرا حق ديگران را پايمال نموده اي.