اداره شهرها با توجه به وسعت و تنوع فرهنگي  و گسترش دايره حقوق افراد، تنها از عهده مديريت متمرکز شهرداري برنمي آيد زيرا احاطه بر مشکلات و خواست هاي واحدهاي کوچکتر اجتماعي که محلات را شامل مي شود نيازمند ارتباط مستمر با مردم است. بر همين اساس در جوامع توسعه يافته شوراهاي محلي که در واقع اجزاي کوچکتر پارلمان شهري هستند با ايجاد امکان ورود نمايندگان هر منطقه و محله به اين پارلمان امکان پيگيري خواست ها و نيازهاي محلات را در مجموعه مديريت شهري فراهم مي کنند. شوراهاي محلي در سيستم هاي پيشرفته اداره شهر داراي اختيارات و حوزه فعاليت تعريف شده هستند که  نظارت بر چگونگي اجراي مصوبات شورا و رسيدگي به در خواست هاي مردم ازآن جمله است.

 

«شوراياري ها بايد به عنوان نهادهاي منتخب مردم محله و نماينده آنان  مورد  مي توانند مورد مشورت و توجه مسوولان قرار گيرند . مي توان زمينه انتقال برخي مسووليت هاي شورا به آنها را فراهم  تا با افزايش دامنه تاثيرگذاري شوراياري ها خواست مردم در تصميم گيريها لحاظ شود. شورا بايد شوراهاي محلي را وارد پروسه تصميم گيري کند و توان آنها جهت حل معضلات شهري را مورد استفاده قرار دهد.» محله به عنوان کوچکترين واحد شهري يکي از اساسي ترين تقسيم بندي هاي اجتماعي محسوب مي شود تنها با افزايش ارتباطات در سطح محله و تقويت ارتباط بين اعضاي محله و فراهم کردن بستر فعاليت اقشار مختلف مي توان اساس توسعه را بر محور محله استوار کنيم.»

 

ايجاد تعلق خاطر در شهروندان نسبت به شهر به عنوان يکي از وظايف مديريت شهري شناخته مي شود که شوراياري ها مي توانند چنين احساسي را در شهروندان ايجاد کنند.»به هر روي شوراهاي محلي به عنوان نهادهاي مدني که سازوکارهاي دموکراتيک تصميم گيري براي شهر را افزايش مي دهد و نيازهاي جامعه شهري را با توجه به علايق آنها حل مي کند، در کشورهايي که چنين سرمايه هاي اجتماعي را ارج مي گذارند همواره مورد توجه مديران شهري قرار داشته است.بر همين اساس شايد زمان آن رسيده باشد که شوراياري ها به صورت جدي وارد عرصه مديريت و تصميم گيري شوند