آيا مردمان دارالمؤمنين قاينات شايسته اين همه فراموشي هستند؟

با عنايت به نقش ارزشمند نقد سازنده كه در آن به خوبي ها و كمبودهاي يك مجموعه به ديدة انصاف نگريسته مي شود بر خود لازم داستم به عنوان يك شهروند قايني ضمن تقدير و تشكر از تلاشهاي مجدانه شبكه محترم بهداشت و درمان شهرستان قاينات در انجام اقدام بنيادين و خداپسندانه همچون ايجاد درمانگاه تخصصي به بيان خاطره اي دردآور بپردازم كه چندي پيش براي خودم اتفاق افتاده است باشد كه با بيان اين خاطره و عبرت گيري از اين حادثه به خير گذشته، شبكه بهداشت و درمان شهرستان به وظيفة خطير و تعهدات سنگين خود واقف تر شده تا با چاره انديشي و تمهيدات لازم بتواند با كمال سربلندي از عهده وظايف خود بيرون آيد و به شهروندان شايسته تكريم قايني خدمات در خور شأن  و منزلت آنان تقديم دارد.

در مورخ 8/9/86 به اتفاق يكي از همكاران به منظور شركت يادواره شهداي روستاي روم عازم آن روستا شديم. پس از اتمام مراسم در جاده فرعي كه روستا را به جاده اصلي متصل مي كند از بد حادثه دچار سانحه رانندگي شديم كه خوشبختانه به دليل حضور به موقع نيروهاي جمعيت هلال احمر شهرستان پس از دريافت كمكهاي اوليه در كمترين زمان ممكن جهت مداوا  به بيمارستان قاين منتقل شديم. و انصافاً كاركنان بخش اورژانس از هيچ تلاشي براي تسريع در امر مداواي اينجانب دريغ نفرمودند. اما از آنجا كه آزمايشهاي اوليه احتمال آسيب ديدگي از ناحيه مهره چهارم گردن و صدمه نخاعي را گوشزد مي كرد به همت پرسنل كوشاي شبكه بهداشت و درمان قاين در حاليكه توسط دو نفر از پرستاران با تجربه شهرستان به شدت مراقبت مي شدم با امبولانس كاروان(997 ب  64  ايران 12 ) جهت انجام آزمايش سي تي اسكن به مركز استان اعزام شدم در طول مسير به دليل فرسودگي ونقص فني آمبولانس؟! بارها و بارها كيسه هاي شني كه براي جلوگيري از جابجايي سروگردن در دو طرف سرم تعبيه شده بود در برابر چشمانم خودنمايي مي كرد پساز رسيدن به مقصد در قسمتهايي از بدن هم كه از گزند آسيب در حادثه رانندگي مصون مانده بود از بركت به روز بودن آمبولانس آسيب ديدم اكنون پس از چند روز از سپري شدن آن حادثه كه به لطف پروردگار بي همتا سلامتي خود را باز يافته ام در تنهايي خود و با دلم مي گويم:« آيا مردمان دارالمؤمنين قاينات شايسته اين همه فراموشي هستند؟»