بالاخره 6 تير ماه از راه رسيد و من بايد نتيجه چندين ماه نشستن را در 4 ساعت امتحان آزمون سراسري پس مي دادم از پله هاي دانشگاه پيام نور بالا كه رفتم دنبال شماره داوطلبي خود مي گشتم تا در آخر سالن زير نورگير كه آفتاب تيز بر صندلي هاي آن مي تابيد نشستم سوالات را كه به من دادند گرماي درون بر گرماي اشعه آفتاب غالب آمد عرق از سر و رويم سرازير شد هر چه دسمال كاغذي داشتم خيس و از بچه ها طلب استمداد مي كردم رياست حوزه و مراقبين تازه فهميدند كه آفتاب اين داوطلبان را اذيت مي كند دست به كار شدند كمد را جلوي نور آفتاب قرار دادند از پشت بام آكاسيف روي نورگير قرار دادند سر و صدا و همهمه ته سالن را پر كرده بود خورشيد ناجوانمردانه مي تابيد تازه بر گرما سر و صداها هم افزون شده بود از حال و هواي امتحان ما را بيرون آوردند سر و صداها تمركزمان راقطع كرد و زمان را از دست مي داديم زماني كه هر ثانيه آن براي ما داوطلبين ارزشمند بود چون به خود آمدم ده دقيقه از وقتم سپري شده بود سئوالات فيزيك را كنار گذاشتم و نتوانستم به تعدادي از سئوالات جواب دهم. جا دارد از بازديد كننده گان كه قبل از جلسات تقويم به دست از حوزه ها بازديد مي كنند و اشكالات را بررسي نموده و يادداشت مي نمايند تقدير و تشكر كنم زيرا بازديد در شب و يا غروب و بعداز ظهر نمي تواند اشكالات حوزه صبح را پاسخگو باشد در ثاني آنها كه فاصله ميزها و سردي و گرمي صندلي ها و حوزه را در نظر مي گيرند چه شد كه نورگير با آن عظمت را نديدند اي كاش فرزند خودشان در زير  اين نورگير قرار مي گرفت شما كه همه ي داوطلبان را فرزندان عزيز خود مي دانيد در حرزه ها تمام جوانب امر را در نظر بگيريد و نگذاريد معايب يك حوزه سرنوشت چندين داوطلب را تغيير دهد آنروز سلولهايم تمام انرژي خورشيدي كه در طول يكسال از دستداده بودند گرفتم.