به جز عامل خارجي چه ضعفهايي را زمينه سازكودتاي رضاخان و كودتاي32 مي دانيد؟

اينكه خواسته باشيم همه علت اين دو رويداد را به عوامل خارجي منتسب كنيم به نوعي پاك كردن صورت مسأله و فريفتن خود است،شايد هم نوعي بي انصافي!زيرا مه در اين دو واقعه شاهد دخالت مستقيم خارجي (در قالب اعزام نيرو ويا موارد مشابه) نيستيم.قسمت عمده و اصلي اين وقايع توسط هيروهاي داخلي انجام پذيرفته است.در اينجا به پاره اي از عوامل مزبور اشاره مي كنيم.

1-      قدرت و اتحاد مستبدان:بر خلاف نيروهاي آزاديخواه،مستبدان داراي اتحاد و انسجام قوي بوده قادر بوده بر سر حداقلهايي مشخص با يكديگر ائتلاف و همكاري كنند تا كيانشان حفظ گردد.

2-      ضعف و بي برنامگي آزاديخواهان:در سلسله وقايع منتهي به كودتاي رضاخان و كودتاي 32 ،آنچه به خوبي مشهود است تفرقه و اختلاف و درگيري نيروهاي مزبور با هم است كه علل مختلفي دارد اما شايد يكي از مهمترين آنها ضعف و بي برنامگي به دليل فراموش كردن  هدف اصلي انقلاب و نهضتي است كه به پا شده است.سردادن شعارهايي فراتر از توان خويش و بالاتر از ظرفيت جامعه،به عنوان نمونه در نهضت ملي شدن نفت از شعار مهم و اصلي«ملي كردن نفت» به يكباره شعار «جمهوري خواهي»سرداده مي شود.براي فرار از پاسخگويي به مطالبات و سؤلات مردم شروع به سردادن شعار هاي جديد و ايجاد مطالبات جديد شد در حقيقت پس از مدتي  در دور باطلي ايجاد مي شود، كه رهايي از آن به سادگي مقدور نيست.

3-      عدم انسجام نيروها: اين امر همواره سبب شده است تا در بزنگاههاي حساس استبداد بتواند با ساماندهي نيروهاي اندك خود بر اكثريت نامنسجم و متفرق آزاديخواه غلبه پيدا كننند.

4-      انفعال مردم:به دليل عدم ساماندهي و نبود رهبري واحد و قوي،سرخوردگي ناشي از عدم برآوردن انتظارات،سردرگمي ناشي از درگيري و اختلافات،در كنار عدم آمادگي براي پرداخت هزينه بابت آرمانها سبب شده تا در لحظات حساس و سرنوشت ساز از حضور مؤثر مردم را شاهد نباشيم.

5-      كوچك شمردن استبداد:به دنبال چند پيروزي و عقب نشيني انحصار طلبان،نيروهاي آزاديخواه دچار غرور كاذب شده خود را پيروز و قدرت خور را بي پايان و خدشه ناپذير و به همان ميزان استبداد را بدون توجه به پايگاه و جايگاهش در جامعه و سابقه قوي2500 ساله، خوار و زبون فرض كرده كه نتيجه آن براي همه مشخص است.اين امر همچنين سبب شده تا از شناخت دقيق دشمنان و مخالفان عاجز گرديم كه ثمره آن مشخص است:اختلاف و درگيري با نيروهاي داخلي.